چگونه می‌توان یک رئیس فوق العاده شد
شنبه 13/آذر/1395 2380 دات وب

چگونه می‌توان یک رئیس فوق العاده شد

برای مبدل شدن به یک رئیس خوب کارهای زیادی باید انجام شود؛ در این مطلب فقط به تعداد اندکی از این کارها اشاره می کنیم.

رئیس های خوب به راحتی پیدا نمی شوند. اگر از ۱۰ فرد مختلف بخواهید رئیس مورد علاقه خودشان را برایتان توصیف کنند، به احتمال زیاد با ۱۰ تعریف مختلف مواجه می شوید. همان طور که تصور ذهنی ما از همسر، پدر، دوست و... بی نقص با یکدیگر متفاوت است، تصور ذهنی ما با افرادی که هرروز با آن ها سروکار داریم هم متفاوت است.

حالا فرض کنید بخواهید رئیسی بی نقص باشید، پس باید با تصورات جداگانه صدها نفر هماهنگ شوید، کاری که کم وبیش غیرممکن است.

احتمالاً این جمله را شنیده اید با این مضمون که: «اگر بخواهید همه را راضی کنید، موفق به راضی شدن هیچ کس نخواهید شد.» خب، چنین حرفی قابل تعمیم به مدیریت افراد هم هست. شما می توانید برای تبدیل شدن به رئیسی محبوب برای همه، خودتان را به آب وآتش بزنید، اما درنهایت کار را برای خودتان و دیگران بدتر از پیش خواهید کرد.

هدایت یک تیم، مدیریت یک گروه یا کنترل یک شرکت، مسابقه محبوبیت نیست. پس به جای آن که در مقام ریاست تلاش کنید تا همه به شما احترام بگذارند یا شما را دوست داشته باشند، کارهایی انجام دهید که هر مدیر واقعی باید انجام دهد: تجربه، چشم انداز و تنظیم.

تجربه :

چنین روشی برای این است که با مشاهده بتوانیم کار خودمان را یاد بگیریم و بدانیم که چه کاری جواب می دهد و چه کاری مثمر ثمر نیست. سپس ما هم این تجربیات را در عمل امتحان می کنیم تا نتیجه ی کار را ببینیم. قسمت اعظمی از مدیریت افراد بر اساس تجربه است.

چشم انداز :

بعد از سال ها کار کردن در زمینه های مدیریت و شکست های فراوان، تازه می فهمیم چقدر دانش ما در این زمینه اندک است. کشف این مطلب که ما همیشه در آن حدی که فکر می کنیم، چیزی نمی دانیم، همیشه دگرگون کننده خواهد بود.

به طورمعمول ما یک نظر از یک فرد را اصلاً جدی تلقی نمی کنیم، اما اگر آن نظر خاص توسط چندین نفر برای شما مطرح شود، به احتمال زیاد همراه با نکته ی خوبی است که باید آن را تحت بررسی قرار دهید. تجارت بیش از هر چیزی مربوط به رابطه ها است و زمانی که صحبت از رابطه پیش می آید، چشم انداز و دید باز نقشی مهم ایفا می کنند.

تنظیم:

هر شرکت موفقی یک مقصد واحد، اهداف استراتژیک و فرهنگی دارد که با توجه به آن از کارکنان انتظار می رود با چنین معیارهایی رفتار کنند. برای این که اطمینان یابید شرکت ازلحاظ استراتژیک تنظیم شده و تصمیم ها در چهارچوب خاصی است، هر رئیسی نقش حیاتی در این زمینه ایفا می کند و از بالا تا پایین ترین نقطه شرکت باید تحت تسلط چنین رئیسی باشد.

شاید چنین حرف هایی بیش ازحد نشان دهنده محیط کنترل شده در محل کار باشد؛ اما یادتان باشد، بهترین کمپانی ها، فرهنگی دارند که از خلاقیت و ایده پردازی هم استقبال می کند. این بدین معنا است که کارکنان مشتاق می شوند برای بهتر کردن شرکت به راه حل های خلاقانه ای دست پیدا کنند. چنین روندی باعث می شود شرکت در مواجه با مشکلات، آسیب های کمتری ببیند.

نکته این است که شما هرچقدر هم با کارمندان خود مهربان باشید و مثل طلا با آن ها رفتار کنید؛ وقتی این کارمندان نتوانند ارزش شرکت را بالا ببرند، مهم نیست شما چقدر با آن ها مهربان بودید. زمانی که شرکت ورشکست شد دیگر آن ها از شما به عنوان یک رئیس مهربان یاد نخواهند کرد.

البته اگر همیشه از آن ها بخواهید در کارشان پیشرفت کنند و گونه ای مدیریت کنید که از انتظارات پیشی بگیرند، کم کم به عنوان رئیسی فوق العاده شناخته خواهید شد.

درباره این مطلب دیدگاهی بنویسید...

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد.

نظرات (0)